کد مطلب:40779
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:72
جريان حوئب چيست ؟
چهارمين پيش آمد كه در راه عراق به لشكر عايشه روي داد ، اين بود : طلحه و زبير در اثناي راه مطلع شدند كه علي ( عليه السلام ) از مدينه حركت نموده ، و به منزل « ذي قار » رسيده ، و راه كوفه را بر آنان مسدود ساخته است ، طلحه و زبير از رفتن به كوفه ، منصرف گرديدند و با استفاده از بيراهه به سوي بصره حركت نمودند ، تا به محلي بنام « حواب » رسيدند ، چون صداي پارس سگهاي آنجا به گوش عايشه رسيد ، سوال كرد نام اين محل چيست ؟ گفتند « حواب » . اينجا بود كه عايشه ، به ياد گفتار رسول خدا افتاد ، كه جريان پارس كردن سگان حواب را به همسران خود گوشزد مي نمود ، و آنان را از اين پيش آمد برحذر مي داشت عايشه از اين حادثه ، در اثر خاطره اي كه از رسول خدا ( ص ) داشت ، مضطرب گرديد و وحشت و دلهره اي در وي بوجود آمد ، و گفت : « انا لله و انا اليه راجعون » من همان زنم كه رسول خدا از آينده او خبر مي داد .
عايشه با اين خاطره از سفرش منصرف گرديد و تصميم به مراجعت گرفت .
عبدالله بن زبير كه از انصراف عايشه مطلع گرديد ، به نزد وي آمد و درباره جواب با وي گفتگو نمود ، و چنين وانمود كرد كه معرّفي كنندگان ، اشتباه نموده اند و نام اين محل حواب نيست .
عبدالله بن زبير ، پس از اين جريان ، هميشه مراقب و مواظب عايشه بود ، كه مبادا كسي با او تماس بگيرد ، و از اين سفر كه در پيش دارد منصرفش سازد .
آري فرزند زبير ، از حواب با كجاوه عايشه سايه دار حركت نمود ، تا وارد بصره گرديد .
{P - طبري 178/5 عبدالله بن سبا 100/1 - 103 . P}
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.